سهم دل

گاهی دلم از چیزی می‌گیرد و بی‌اختیار، تند و تیز می‌شوم.
نه از روی بی‌مهری، نه از سرِ دل‌سردی، فقط زخمی‌ست که بی‌صدا خودش را در رفتارم نشان می‌دهد.
کسی دنبال ریشه‌هایش نیست، کسی نمی‌پرسد چرا...
تنها چشم‌ها به واکنش من دوخته می‌شود، به همان لحظه‌های پرهیجان که شبیه منِ واقعی‌ام نیست.
و من میان این نگاه‌ها گم می‌شوم، بی‌آنکه کسی بفهمد پشت این رفتار، دلیست که فقط کمی بیشتر از حد معمول درد کشیده است.

نمی‌دانند فرو رفتن، لرزیدن و خالی شدن من همان جایی است که همراهی‌شان می‌توانست نجاتم دهد...

یکشنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۴ ،ساعت 0:14